به سادگی یه نودل...

چقدر خام بودم....!

به سادگی یه نودل...

چقدر خام بودم....!

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


دلتنگی چیز عجیبی است!!!

آرام...آرام...

آدم را ناآرام میکند.



احتیاج به مستی نیست یک استکان چای هم دیوانه ام میکند!

وقتی میزبان دلم تو باشی...



آنکه برای بدست اوردن محبتت تنش را در اختیارت میگذارد"فاحشه"نیست....

و انکه برای به دنبال کشیدنت تنش را از تو میدزدد"باکره"نیست...



روزی فکر میکردم او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم.ولی امروز حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کجاست!؟



نگران شبهایم نباش،تنها نیستم!!!

بالشم،هق هق سکوتم،قرصهایم،لرزش دستانم،همه هستن تنها نیستم!!!



همه چیز عوض شده!

جز تو،جانم...

تو از اولم عوضی بودی!!!!!!!!!



علاقتو جای باس خرج کنی که یه شعوری پشتش باشه؟!!!!



اگه اینهمه وقتیو که واسه خر کردن من گذاشتی واسه خودت میذاشتی،تا الان قطعا آدم شده بودی!!!!!!!



بیخود ادعای مرد بودن نکن!

سنگینه،سرفت میگیره!!!!!!!!!!!!



من به هر تحقیری که شدم،بلند بلند خندیدم،همه گفتن باجنبه،

بدون انکه بدانند خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود!!!



عشق تو تعطیلی نداره،به فکر خودت نیستی فکری به حال خستگی من کن هر روز تا دیر وقت خرابتم....



گفت خدافظ فراموشت میکنم!

گفتم نمیتونی!داشت میرفت صداش کردم برگشت گفتم دیدی نتونستی،گفت:ببخشید شما؟؟!!!



لج میکنم،بداخلاق میشم،نه چیزی میبینم،نه چیزی میشنوم

دست خودم نیست تو که نباشی زندگی به کام من تلخ میشود!!!!



خدایا!!!!!!

آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من!!!!



جسد کسی که میگفت:بدون من میمیرد پیدا شد!!!

اما در آغوش دیگری جان داده بود!!!



من در میان مردمی هستم که باورشان نمیشود تنهایم میگویند خوش به حالت که خوشحالی نمیدانند دلیل شاد بودنم باج به انهاست برای دوست داشتنم.



ستون حوادث خالی است هیچ اتفاقی نیوفتاده!

هنوز زنده ام بی تو!باورت میشود....



همین دیروز بود که علف میخوردم در اصطبل تفکراتت...!

همه را که احمق فرض میکنی خنده ام میگیرد،اما برای اینکه دلت نشکند در اصطبل میمانم.

من که دوست دارم تو رو نمیدونم!


در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را میبوسند،طناب دار تو را میبافند،مردمی که صادقانه دروغ میگویند و خالصانه خیانت میکنند،در این شهر هر چه تنهاتر باشی پیروزتری.



تن های هرزه را سنگسار میکنند غافل از انکه شهر پر از فاحشه های مغزی است و کسی نمیداند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه....«زنده یاد فروغ فرخزاد»



بزرگترین حماقت انسان در زندگی،

لبخند زدن به کسی که ارزش لگد زدن ندارد.



روزی مجنون از روی سجاده شخصی عبور کرد،

مرد نماز را شکست،گفت:مردک درحال رازو نیاز کردن با خدا بودم،چگونه این رشته را بریدی؟؟؟

مجنون لبخندی زد و گفت:من عاشق دختری هستم و تو را ندیدم انوقت تو عاشق خدایی و مرا دیدی؟؟؟



انسان به خدا گفت: اگر تو سرنوشت مرا نوشتی پس چرا آرزو کنم؟؟؟

خدا گفت:شاید نوشتم "هرچه آرزو کند"



تقصیر ما نیست که بر روی حرفایمان نمی مانیم،

ما در زمینی زندگی میکنیم که روزی دوبار خودش را دور میزند....!



به تو  که فکر میکنم بی اختیار به حماقت خودمیخندم

سیاه لشکری بودم در عشق تو فکر میکردم بازیگر نقش اولم...!



در کشور من مردم با نفرت به صحنه بوسیدن دو عاشق نگاه میکنند...

اما با اشتیاق برای صحنه اعدام جمع میشوند...

«زیستن با این مردمان دردناک است»



پایت را بلند...

بگذار از زیر پایت جمع کنم!

ذره های غرورم را...!



خوبی؟؟؟

گاهی با تمام تکراری بودنش ،غوغا میکند...!

و در جوابش میتوان بزرگترین دروغ ها را گفت:"خوبم"



همیشه سعی کن عاشق بهتر از خودت باشی ،

تا با تو زندگی کنه،نه بازی!!!



بدبخترین آدم کسی است که:

عشقش به او بگوید بیا" دوست معمولی" باشیم...!



هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی دست بگیرند و دفتر سرنوشتت رو ورق بزنند و خاطراتت رو پاک کنند و در پایان بنویسند "قسمت نبود"...



اگر میدونستی چقدر دوست دارم دلم رو نمیشکستی...!

اگرچه خونه ی شیطون لایق ویرونیه...!!



پاهایم را درون آب میزنم،ماهیها جمع میشوند

شاید انها هم فهمیده اند عمری طعمه ی روزگار بوده ام...



چقدر سخته که بخوای دوباره سرت رو به دیواری تکیه بدی که یبار زیر اوار غرورش تمام وجودت له شده...



"بهشت" بزرگترین فریب برای جهنم کردن دنیاست...«صادق هدایت»